نوشته ای از استاد هادی سروش
بدون مقدمه ،
یاد دروان طلائی "خمینی
کبیر" بخیر که به ارادتمندان سراز پا نشناخته خود که همه جوانی خود را در
جبهه های نبرد سپری می کردند وبا همه وجود خود صادقانه داعیه پیروی از امام خود
داشتند ،
میفرمود: "تند روی عاقبت خوبی ندارد"
گمان برخی از ما شاید براین باشد که آنچه بعنوان
"تندروی" ویا "افراطی گری" در روزگار خود از برخی (چه بسا تؤام با حسن نیت هم باشد)
دیده میشود ،اختصاص به این دوران داشته و سابقه ای مثلا در عصر امامان بزرگوارمان
ندارد ، در حالی که "غلو" و "افراطی گری" و "تکفیر" و... سابقه ای کهن داشته و اهل
البیت (ع) نیز به این "بلیه" از سوی برخی از دوستان "کم معرفت" گرفتار بوده اند
گرچه بزرگانی همچون "محمد بن مسلم" با داشتن گوهر عظیم الشانی بنام "معرفت" از گزند
"انحراف" در امان بودندکه شاهد بر آن "معرفت" درمورد محمدابن مسلم در حدیث ذیل
خواهد آمد .
یکی از انحرافات بسیار گزنده مطرح در عصر ائمه(ع)
این بوده که : هر که به هر دلیل و به هر شکلی "امام" را نپذیرد "کافر" است .
و بر اساس این پندار غلط خود تا جائی جلو می رفتند
که می گفتند باید همه ی ارتباطات با اینچنین افرادی را قطع
کرد.
که نمونه اش طبق گزارش صاحب اصول کافی یکی از
شیعیان است که بجهت همین تفکر ، بر ترک ازدواج اصرار داشته و به قیمت "مجرد" زیستن
راضی شد، که با برخورد جانانه امام زمان خود مواجه شد که در حدیث ذیل خواهید دید
.
در کتاب اصول کافی جلد
۲ صفحه ۴۰۱
بابی است به عنوان" باب الضلال" که دارای دو حدیث ارزشمند است و برای طالبان
"معرفت" در عرصه "اعتقادات مذهبی" و "سیاست" قابل تأمل می باشد که نحوه برخورد امام
صادق (ع) با "تندروی و افراطی گری" چگونه بوده :
خلاصه ی حدیث اول این است:
که فردی بنام "هاشم
صاحب البرید " گوید : من و محمد بن مسلم و ابالخطاب باهم بودیم که سخن از کسانی به
میان آمد که "امام "را نشناخته و لذا به او معتقد نیستند، که ابوخطاب گفت : اینان
اگر حقانیت "امام" عرضه شان شود و آنگاه نشناسند "کافر" هستند. ولی ابن مسلم گفت :
تا وقتی که" انکار " نکنند "کافر" نیستند (پس ملاک پیش محمدبن مسلم برای "کفر"
نشناختن نبود بلکه انکار و مقابله بوده).
مدتی گذشت تا به حضور امام صادق(ع) رسیدیم و آندو مبنای
فکری و اعتقادی خود را تقدیم امام کردند (که بعد از سؤالاتی که امام طرح کردند که
نتیجه اش ، رد تفکر افراطی یکی از آن دو ، و تأیید مبنای فکری محمد بن مسلم بود ،
فرمودند:....... مگر اینان یعنی همان غیر شیعه، نماز نمیخوانندو روزه نمیگیرند و حج
نمیروند وشهادتین را به زبان نمیآورند؟ و)
فرمودند:
" اما انه شر علیکم ان تقولوا بشی ما لم
تسمعوه منا "
" چقدر برای شما بد است به چیزی قائل شوید که از ما
نشنیده اید ".
خلاصه حدیث دوم :
مهم در این حدیث این است که طرف خطاب حضرت صادق (ع) یکی از
اعاظم راویان حدیث است که متأسفانه گرفتار "افراط و تند روی " شد که وقتی امام از
او سؤال میفرماید چرا ازدواج نمیکنی؟ میگوید:
ما یمنعنی الااننی اخشی ان لاتحل لی
مناکحتهم.....
اینان(زنان) از غیر شیعه هستند و من میترسم برایم حلال
نباشد ....
امام می فرماید :
مگر اینان نماز نمیخوانندو روزه نمیگیرند و حج نمیروند
وشهادتین را به زبان نمیآورند؟.....
و آن شخص در مقام محاجه با امام (ع) بر می آید تا اینکه
سر انجام امام صادق(ع) به ایشان میفرماید
:
" اننی اقول ما شاءالله و انت
لاتقول ما شاءالله "
آنچه من
برآنم مورد اراده و خواست و قبول خدا است ولی آنچه تو بر آنی بر خلاف خواسته خدا
نیست " .
اگر در زمان حضور امام این چنین تندروی هائی دیده
میشود باید برای دروان "غیبت" به خدا پناه برد که به تعبیر پر از اسرار امام
صادق(ع) : "دینداری در عصر غیبت خرط قتاد(دست کشیدن برشاخه ی پر از تیغ) است"
.
در اين جا مناسب است در همین موضوع خاطره اي از
امام که از نوه ایشان شنیدم راخدمتتان تقدیم کنم :
روزي در محضر امام سخن از مرحوم آيت الله حاج
شيخ مرتضي حائري به ميان آمد و امام از ايشان تعجليل فرمود و من گفتم :
ايشان كه نظريه ولايت فقيه شما را قبول
ندارد...
امام فرمود : " آن هم از روي تقوي اش
بوده " .
نتیجه :
۱ - همواره خود راهمه و همه ی "
حق " نبینیم و دیگران را "باطل محض"
۲ - الفاظی مانند "کفر" و
"باطل"و مشابه آن را نمیتوان به گزافه بر کسی اطلاق نمود .
۳ - حتی آنانکه که به هر دلیلی
به حقانیت "حقی" دست پیدا نکرده اند مستوجب برخورد ودفع، نیستند مگر آنکه دارای
جحود و انکار باشدکه خود عنوان دیگری است که در علم کلام و فقه مطرح است
.
۴ - باید داوری اصلی را در این
میدان (قضاوت درمورد کفر و ایمان اشخاص را) به اهلش سپرد که ائمه معصومین(ع) هستند
.
۵ - از نظر مکتب اهل البیت (ع)
ارتباط "سببی" با این گروه از کسانیکه مثل ما فکر نمیکنند ، بی اشکال است تا چه
برسد به ارتباط "نسبی" که به فتوی کل فقهاء ضروری و واجب است که از آن تعبیر شده به
"صله رحم" که طبق فتوای منتشر شده از حضرت امام(ره) قطع رحم با کسی که حتی اصل
نظام را نپذیرفته "حرام" است .
۶ - آنانکه از آنچه امام صادق (ع) به آن به
عنوان معیار تصریح فرمود تعدی کنند و موضعی تند و افراطی را قائل شوند ،به تعبیر
خود آن حضرت "تفکرخوارجی" (کافی۲/۴۰۲) دارند!
۷ - در کنار نقاط "ضعف" باید از نقاط کلیدی "قوت"
افراد غافل نشد .