مردی در بیمارستان بستری بود و قرار شد که تحت عمل جراحی قرار گیرد.با اینکه داروی مسکنی به او تزریق کرده بودند، اما ناراحت و پریشان بود.پرستاری مهربان به او گفت:«آیا ناراحت و آشفته ای؟»
مرد گفت: « بسیار بیشتر از اینها.»
پرستار گفت:« اما نباید ناراحت و پریشان باشی، چون که خیلی زود حال تو از سال های پیش بهتر خواهد شد.»
لبخندی گذرا بر لبان بیمار نشست.
پرستاری که شرار کم سوی امید را در چهره ی او دیده بود، افزود: « می دانی که دو راه برای برخورداری با عمل جراحی وجود دارد؛ می توانی تا سر حد مرگ نگران و مظطرب باشی، یا اینکه به ما اعتماد کنی.تیم جراحی ما یکی از بهترین تیم هاست، پس نباید از چیزی بترسی، به خصوص که من هنگام عمل جراحی کنارت می مانم و مراقب هستم که همه چیز درست پیش برود.»
وقتی بیمار این سخنان را شنید، آرامش خاطر پیدا کرد.در نتیجه همه چیز به خوبی پیش رفت و عمل ،موفقیت آمیز بود. پس از جراحی نیز بیمار کاملا بهبود یافت، در حالی که بزرگ ترین درس زندگی خود را آموخته بود: با هر پدیده ای در زندگی به دو صورت می توان برخورد کرد؛ می توان نگران شد و یا اعتماد و توکل کرد.
اگر فقط می توانستیم با همان شدت نگرانی ها ی خود به خدا توکل کنیم، هرگز نگران نمی شدیم.
 
درخت نجات:
نجار یك روز كاری دیگر را هم به پایان برد . آخر هفته بود و تصمیم گرفت دوستی را به خانه اش دعوت كند .
موقعی كه نجار و دوستش به خانه رسیدند ، قبل از ورود نجار چند دقیقه در سكوت جلو درختی در باغچه ایستاد .بعد با دو دستش ، شاخه های درخت را گرفت .
چهره ی او بی درنگ تغییر كرد .خندان وارد خانه شد ، همسر و فرزندان به استقبال او آمدند ،
با دوستش به ایوان رفتند . از آنجا می توانستند درخت را ببینند .
دوستش دیگر نتوانست جلوی كنجكاوی اش را بگیرد و دلیل رفتار نجار را پرسید .
نجار گفت : این درخت مشكلات من است .
موقع كار ، مشكلات فراوانی پیش می آید ، اما این مشكلات مال من است و ربطی به همسر و فرزندانم ندارد .وقتی به خانه می رسم مشكلاتم را به شاخه های آن درخت می آویزم .
روز بعد وقتی می خواهم سركار بروم ، دوباره آنها را از روی شاخه ها بر می دارم .
جالب این است كه وقتی صبح به سراغ درخت می روم تا مشكلاتم را بردارم .
 
خیلی از آنها دیگر آنجا نیستند ، و بقیه هم خیلی سبكتر شده اند .


 
 




زن در حال قدم زدن در جنگل بود كه ناگهان پايش به چيزي برخورد كرد. وقتي كه دقيق نگاه كرد چراغ روغني قديمي اي را ديد كه خاك و خاشاك زيادي هم روش نشسته بود. زن با دست به تميز كردن چراغ مشغول شد و در اثر مالشي كه بر چراغ داد طبيعتا يك غول بزرگ پديدار شد....!!! زن پرسيد : حالا مي تونم سه آرزو بكنم ؟؟
غول جواب داد : نخير ! زمانه عوض شده است و به علت مشكلات اقتصادي و رقابت هاي جهاني بيشتر از يك آرزو اصلا صرف نداره،همينه كه هست....... حالا بگو آرزوت چيه؟
زن گفت : در اين صورت من مايلم در خاور ميانه صلح برقرار شود و از جيبش يك نقشه جهان را بيرون آورد و گفت : نگاه كن. اين نقشه را مي بيني ؟ اين كشورها را مي بيني ؟ اينها ..اين و اين و اين و اين و اين ... و اين يكي و اين. من مي خواهم اينها به جنگ هاي داخلي شون و جنگهايي كه با يكديگر دارند خاتمه دهند و صلح كامل در اين منطقه برقرار شود و كشورهايه متجاوزگر و مهاجم نابود شون. غول نگاهي به نقشه كرد و گفت : ما رو گرفتي ؟ اين كشورها بيشتر از هزاران سال است كه با هم در جنگند. من كه فكر نمي كنم هزار سال ديگه هم دست بردارند و بشه كاريش كرد. درسته كه من در كارم مهارت دارم ولي ديگه نه اينقدر ها . يه چيز ديگه بخواه. اين محاله. زن مقداري فكر كرد و سپس گفت: ببين...
من هرگز نتوانستم مرد ايده آل ام راملاقات كنم. مردي كه عاشق باشه و دلسوزانه برخورد كنه و با ملاحظه باشه.
مردي كه بتونه غذا درست كنه(!!!) و در كارهاي خانه مشاركت داشته باشه. مردي كه به من خيانت نكنه و معشوق خوبي باشه و همش روي كاناپه ولو نشه و فوتبال نگاه نكنه(!!!!!) ساده تر بگم، يك شريك زندگي ايده آل. غول مقداري فكر كرد و بعد گفت : اون نقشه لعنتي رو بده دوباره يه نگاهي بهش بندازم






اگر تورم کشورمان به زیمبابوه برسد http://rasteghari.blogfa.com/

ادامه نوشته

ده گیاه دارویی پایین آورنده قند خون در طب سنتی

- پیاز و سیر

 سیر از سبزی‌ هایی است که تاریخی بسیار کهن دارد. این گیاه حداقل 3 هزار سال در طب چین كاربرد داشته است.

 

پیاز نیز یكی از قدیمی ‌ترین گیاهان زراعی است كه از هزاران سال قبل به عنوان طعم ‌دهنده غذاها و همچنین دارو از آن استفاده می ‌شود. ‏ترکیبات فعال گوگردی مانند آلیل‌ پروپیل دی ‌سولفید موجود در پیاز و اکسیدآلیل دی‌ سولفید موجود در سیر نقش اصلی را در کاهش قندخون دارند.

 پیاز و سیر باعث افزایش میزان انسولین در خون می ‌شوند. هر چقدر مصرف این مواد بیشتر باشد، قند خون بیشتر کاهش می ‌یابد. مصرف قرص ‌های سیر به میزان 2400 میلی‌ گرم در روز به مدت 3 ماه، قند خون را مختصرا كاهش می ‌دهد.

 گیاهان دارویی توسط بیماران دیابتی تحت هیچ شرایطی نباید بدون نظر تیم پزشکی مصرف شوند.

 2- خیار تلخ

 این میوه شبیه كدوی زگیل‌ دار است و در نواحی گرمسیر مانند آمازون، آفریقای‌ شرقی و آسیا رشد می‌ كند و در آمریكای‌ جنوبی به عنوان غذا و دارو كشت می ‌شود. میوه تازه آن به رنگ سبز است كه با رسیدن به رنگ نارنجی- زرد تبدیل می ‌شود.

 تمام قسمت ‌های این میوه بسیار تلخ است. میوه خیار تلخ حاوی ماده ‌ای شبیه انسولین است و مصرف روزانه حدود 60 گرم شیره این گیاه به کاهش مختصر قندخون منجر می ‌شود.


ادامه نوشته

توسط:شکیبا

نامه ی آبراهام لینکلن به آموزگار فرزندش...



به فرزندم بياموزيد در مدرسه بهتر است مردود شود، امّا با تقلّب به قبولی نرسد.
ارزش های زندگی را به او ياد بدهيد و به او ياد بدهيد كه در اوج اندوه، تبسّم كند.

به او بياموزيد كه در اشك ريختن خجالتی وجود ندارد. به او بياموزيد كه می تواند

براي فكر و شعورش مبلغی تعيين كند، امّا قيمت گذاری برای دل بی معناست.

اگر می توانيد نقش مهم كتاب را در زندگی آموزش دهيد.

در كار تدريس به فرزندم ملايمت به خرج دهيد، امّا از او يک ناز پرورده نسازيد.

توقّع زيادی است امّا ببينيد كه می توانيد چه كار كنيد!.

توسط:شکیبا

وای بر ما که.....


بخونید....

داستان آموزنده...

دو برادر با هم در مزرعه خانوادگی كار می كردند كه یكی از آنهاازدواج كرده بود و خانواده بزرگی داشت و دیگری مجرد بود .
شب كه می شد دو برادر همه چیز از جمله محصول و سود را با هم نصفمی كردند . یك روز برادر مجرد با خودش فكر كرد و گفت :‌
(( درست نیست كه ما همه چیز را نصف كنیم . من مجرد هستم و خرجی ندارم ولی او خانواده بزرگی را اداره می كند . ))
بنابراین شب كه شد یك كیسه پر از گندم را برداشت و مخفیانه به انبار برادر برد و روی محصول او ریخت .
در همین حال برادری كه ازدواج كرده بود با خودش فكر كرد و گفت :‌(( درست نیست كه ما همه چیز را نصف كنیم . من سر و سامان گرفته ام ولی او هنوز ازدواج نكرده و باید آینده اش تأمین شود . ))
بنابراین شب كه شد یك كیسه پر از گندم را برداشت و مخفیانه به انبار برادر برد و روی محصول او ریخت .
سال ها گذشت و هر دو برادر متحیر بودند كه چرا ذخیره گندمشان همیشه با یكدیگر مساوی است . تا آن كه در یك شب تاریك دو برادر در راه انبارها به یكدیگر برخوردند . آن ها مدتی به هم خیره شدند و سپس بی آن كه سخنی بر لب بیاورند كیسه هایشان را زمین گذاشتند و یكدیگر را در آغوش گرفتند .

راز خوشبختی

تاجری پسرش را برای آموختن «راز خوشبختی» نزد خردمندی فرستاد.

پسر جوان چهل روز تمام در صحرا راه رفت تا اینکه سرانجام به قصری زیبا بر فراز قله کوهی رسید.

مرد خردمندی که او در جستجویش بود آنجا زندگی می‌کرد...

به جای اینکه با یک مرد مقدس روبه رو شود وارد تالاری شد که جنب و جوش بسیاری در آن به چشم می‌خورد، فروشندگان وارد و خارج می‌شدند، مردم در گوشه‌ای گفتگو می‌کردند، ارکستر کوچکی موسیقی لطیفی می‌نواخت و روی یک میز انواع و اقسام خوراکی‌ها لذیذ چیده شده بود...

خردمند با این و»

ادامه نوشته

امکان سنجی انتخابات در نظام اسلامی (5)
 

 

 

مقدمه: اشاره ای به گذشته، نگاهی به آینده

مجلس شورا، نهادی است که با «انتخاب نمایندگان»، شکل می گیرد و به قانونگذاری و نظارت بر عملکرد حاکمان می پردازد. تشکیل چنین نهادی هر چند در نظام های سیاسی مختلف، پذیرفته شده است ولی در نظامی که «نمایندگی» از سوی مردم برای دخالت در کشورداری و سیاست ورزی معنی و مفهوم نداشته باشد و یا «تقنین» به شخص حاکم اختصاص داشته باشد، و یا نهادهای مادر نظام، از سوی نمایندگان «نظارت ناپذیر» باشند، قهراً «انتخابات» مجلس، پدیده ای پوچ است. در دوره ی مشروطه که فقها برای اولین بار با این مسأله مواجهه پیدا کردند، برخی با صراحت آن را در تضاد با اسلام اعلام کردند. زیرا در نزد آنان، دخالت در کار حکومت، از اختصاصات حاکم شرع است و از مقوله «ولایت» است و دخالت عامه ی مردم در اینگونه امور، ممنوع است. شیخ فضل الله نوری در تهران و میرزا صادق مجتهد تبریزی در تبریز، سخنگویان این جریان بودند. مثلاً میرزا صادق استدلال می کرد که «وکالت» در حقوق اشخاص، صحیح است ولی سلطنت و ولایت چون مربوط به خداست، توکیل در آن «بدعت» است و در پاسخ به این که «انتخاب کنندگان چه حکمی دارند؟» نوشت : «اقامه کنندگان اساس کفر و ازاله کنندگان اساس دین و اسلام اند» و در استفتای دیگری درباره ی نمایندگان مجلس حکم کرد که «رؤسا و اولیای کفرند» و درباره ی مجتهدی که وارد در این کار می شود، نظر داد: «که او از منصب قضا و افتا ساقط می شود، اگر اسلام از او منتفی نشود.» برخی فقها هم مانند میرزای نائینی چاره کار را در آن دیدند که با «اذن مجتهد» جامع الشرایط، مردم را مجاز به رأی دادن و انتخاب نماینده کنند. قهراً در این صورت، انتخابات تابع رأی مجتهدین است و هر کجا که آن ها به مصلحت ندانند، کسی را حق رأی دادن نیست.ادامه درhttp://www.soroosh-mahallati.com/

نمک نشناسی

شوهر مريم چند ماه بود که در بيمارستان بسترى بود. بيشتر وقت‌ها در کما بود و گاهى چشمانش را باز مى‌کرد و کمى هوشيار مى‌شد. امّا در تمام اين مدّت، مريم هر روز در کنار بسترش بود. يک روز که او دوباره هوشياريش را به دست آورد از مريم خواست که نزديک‌تر بيايد. مريم صندليش را به تخت چسباند و گوشش را نزديک دهان شوهرش برد تا صداى او را بشنود. شوهر مريم که صدايش بسيار ضعيف بود در حالى که اشک در چشمانش حلقه زده بود به آهستگى گفت: «تو در تمام لحظات بد زندگى در کنارم بوده‌اى. وقتى که از کارم اخراج شدم تو کنار من نشسته بودى. وقتى که کسب و کارم را از دست دادم تو در کنارم بودى. وقتى خانه‌مان را از دست داديم، باز هم تو پيشم بودى. الان هم که سلامتيم به خطر افتاده باز تو هميشه در کنارم هستى. و مى‌دونى چى مي‌خوام بگم؟» مريم در حالى که لبخندى بر لب داشت گفت: «چى مى‌خواى بگى عزيزم؟» شوهر مريم گفت: «فکر مى‌کنم وجود تو براى من بدشانسى مياره

جلوگیری از بیماری ها با چای سبز

صورتی که برگ تازه‌ی چای را به سرعت خشک کنند، چای سبز به ‌دست می ‌آید. در این شرایط اجازه‌ی تخمیر به چای داده نمی ‌شود.
چای سبز

تحقیقات نشان می دهد که نوشیدن مرتب چای سبز می تواند در پیشگیری از بیماری های مختلف نقش موثری داشته باشد. ولی با این همه در مصرف این ماده غذایی هم مانند سایر مواد غذایی باید حد اعتدال را رعایت کرد، زیرا چای سبز نیز حاوی کافئین است و مصرف زیاد آن بدخلقی، بی خوابی، تپش قلب ، سرگیجه، حالت تهوع، اسهال، سردرد و بی اشتهایی ایجاد می کند.

جلوگیری از سرطان

بسیاری از اثرات ضد سرطانی چای سبز به دلیل وجود ترکیبی موسوم به EGCG (اپی گالو کاتچین گالات) در آن است که عمده‌ترین ترکیب پلی فنلی چای سبز به ‌شمار می‌رود. چای سبز به سبب داشتن آنتی اکسیدانی که 100 برابر ویتامین C و 25 برابر ویتامین E موثر است، به کاهش ابتلا به سرطان کمک می کند (ویتامین C و E به عنوان دو آنتی اکسیدان مهم مطرح هستند).

لیمو ترش خاصیت آنتی اکسیدانی چای سبز را تا پنج برابر افزایش می دهد.

نتایج تحقیقات اخیر

ادامه نوشته

بمب جیوه بر سقف خانه های ایران

بمب جیوه بر سقف خانه های ایران

پس از مدت ها تبلیغ درمورد استفاده از لامپ های کم مصرف و تلاش برای گسترش آن در جامعه مدتی است که هشدارها درمورد روش نادرست استفاده از آنها در ایران جدی تر شده؛ به قول کارشناس
ادامه نوشته

7 گیاه ضدنفخ

سوءهاضمه، مشکل‌هایی در هضم و جذب غذاهاست که به اشکال مختلف مانند نفخ، دل‌درد، اسپاسم، یبوست، اسهال، دیر و مشکل هضم شدن غذا، ترش کردن معده و... خود را نشان می‌دهد.

بسیاری از این موارد را می‌توان با رژیم غذایی مناسب یا گیاهان دارویی و داروهای گیاهی تسکین داد یا درمان کرد. گیاهان حاوی اسانس (رایحه) از مهم‌ترین گیاهانی هستند که از قدیم به عنوان طعم‌دهنده و خوشبوکننده غذاها و تسکین دهنده اختلال‌های سوءهاضمه مصرف می‌شده‌اند زیرا به علت داشتن مواد و ترکیب‌های اسانسی به سرعت جذب

ادامه نوشته

با تفکر بخوانید
Tracker
تا حالا عادت داشتید اشیاء بی مصرف رو انبار کنید؟ و فکر کنید یه روزی  کی میدونه چه وقت – شاید به دردتون بخوره؟

 
تا حالا شده که پول هاتون رو جمع کنین و به خاطر ای
 
ادامه نوشته

شلغم؛ معجزه‌ی فصل سرما!

متخصصان تغذیه توصیه می‌کنند در فصل سرما برای پیشگیری از سرماخوردگی و بیماری‌های تنفسی، حداقل چند نوبت در هفته شلغم بخورید.

شلغم

گیاه شلغم از خانواده کلم است. بر حسب سن، ریشه این گیاه می‌تواند کاملاً گرد و یا کمی کشیده و رنگ آن نیز از سفید تا سبز، زرد و یا ارغوانی متفاوت باشد. طعم انواع سفید و زرد آن شیرین و کمی تیز است.

شلغم در هوای سرد بسیار خوب رشد می‌کند و شاید وجود همین علت است که موجب می‌شود این سبزی برای درمان بیماری‌هایی که در فصل سرما زیاد است.

شلغم گیاهی بسیار مقوی و مغذی است که به دلیل دارا بودن قند گیاهی و املاح مفیدی مانند کلسیم و منیزیم، جزو مواد غذایی بسیار با ارزش محسوب می‌شود.


ادامه نوشته

طرز تفکر یک سگ: این آدما به من غذا میدن، نوازشم میکنن، دوسم دارن. پس حتما اونا خدای من هستند

طرز تفکر یک گربه: این آدما به من غذا میدن، نوازشم میکنن، دوسم دارن. حتما من خدای اونا هستم
 
اگر خوب به این جملات فکر کنید، انسان ها هم از همین نوع تفکرها برخوردار هستند. 
عده ای خودشون رو به خاطر توجه و محبت دیگران مدیون تصور می کنند 
و عده ای به خاطر همین موضوع دچار غرور کاذب میشن

این متن نوشته خانم " بلقیس سلیمانی" یکی از نویسندگان  معاصر است

من کی هستم؟!

============ =========
من« دوشيزه مکرمه» هستم
وقتي زن ها روي سرم قند مي سابند و  همزمان قند توي دلم آب مي شود.

============ ========= =====
من «مرحومه مغفوره» هستم
وقتي زير يک سنگ سياه گرانيت قشنگ خوابيده ام و احتمالاً هيچ خوابي نمي بينم .
============ ========= ========= =
من «
ادامه نوشته

براي پرواز به آسمانها، منتظر نمان که عقابي نيرومند بيايد و از زمينت برگيرد و در آسمانهايت پرواز دهد. بکوش تا پر پرواز به بازوانت جوانه زند و برويد و بکوش تا اينهمه گوشت و پيه و استخوان سنگين را که چنين به زمين وفادارت کرده است، سبک کني و از خويش بزدايي، آنگاه به جاي خزيدن، خواهي پريد. در پرنده شدن خويش بکوش و اين يعني بيرون آمدن از زندانهاي اسارت .
دکتر علی شریعتی

وقتی آدمها درست بشن

وقتی آدمها درست بشن


پدر داشت روزنامه می خواند. پسر که حوصله اش سر رفته بود پیش پدرش رفت و گفت: پدر بیا بازی کنیم. پدر که بی حوصله بود یه صفحه از روزنامه که عکس
نقشه دنیا بود را تکه تکه کرد و به پسرش داد و گفت: برو و درستش کن. پسر هم رفت و بعد از مدتی عکس را به پدرش داد. پدر دید پسرش نقشه جهان رو کاملاً
درست جمع کرده از او پرسید که نقشه جهان رو از کجا یاد گرفتی؟ پسر گفت: من عکس اون آدم پشت صفحه رو درست کردم. وقتی آدمها درست بشن دنیا هم درست می شه

شهید چمران توسط:شکیبا

شهید چمران

خدایا هدایتم کن ، زیرا میدانم که گمراهی چه بلای خطرناکی است.

خدایا هدایتم کن که ظلم نکنم ، زیرا میدانم که ظلم چه گناه نابخشودنی است.

!
ادامه نوشته

شهید چمران توسط:شکیبا

شهید چمران

خدایا هدایتم کن ، زیرا میدانم که گمراهی چه بلای خطرناکی است.

خدایا هدایتم کن که ظلم نکنم ، زیرا میدانم که ظلم چه گناه نابخشودنی است.

!
ادامه نوشته

اخلاق بردکی و اخلاق اربابیhttp://golyasemahalat.blogfa.com/

کارل گوستاو یونگ (روانشناس شهير سوئيسي و از شاگردان معروف فرويد كه در بحث ناخود آگاه جمعي از هم جدا شدند) فکر مي‌کند که اخلاق دو جور است : اخلاق بردگی و اخلاق اربابی.

اخلاق بردگی یعنی همین چیزی که 90 درصد مردم بهش معتقدند؛ اخلاقی که مي‌گوید در مهمانی‌ها و جمع فامیل لبخند بزن، اگر عصبانی مي‌شوی، خوددار باش و فریاد نزن، وقتی دخترعمویت بچه دار مي‌شود برایش کادو ببر، وقتی دوستت ازدواج مي‌کند بهش تبریک بگو، وقتی از همکارت خوشت نمي‌آید، این را مستقیم بهش حالی نکن،برای این که دوستت، همسرت، برادرت ناراحت نشوند خودت را،عقاید و احساساتت را سانسور کن، برای به دست آوردن تأیید و تحسین اطرافیان،  لباسی را که دوست داری نپوش،اگر لذتی برخلاف شرع و عرف و قوانین جامعه بشری است آن را در وجودت بُکُش و به خاک بسپار، فداکار، مهربان، صبور، متعهد، خوش برخورد و خلاصه، همرنگ و همراه و هم مسلک جماعت باش...


 

آهسته برو تا زیردستان را ببینی http://rasteghari.blogfa.com/

روزی مردی ثروتمند در اتومبیل جدید و گران‌‌قیمت خود با سرعت فراوان از خیابان کم رفت و آمدی می‌گذشت.
ناگهان از بین دو اتومبیل پارک شده در کنار خیابان، یک پسربچه پاره آجری به 
سمت او پرتاب کرد. پاره آجر به اتومبیل او برخورد کرد. مرد پایش را روی ترمز گذاشت و سریع پیاده شد و دید که اتومبیلش صدمه زیادی دیده است. به طرف پسرک رفت تا او را به سختی تنبیه کند..

پسرک گریان، با تلاش فراوان بالاخره توانست توجه مرد را به سمت پیاده رو، جایی که برادر فلجش از روی صندلی چرخدار به زمین افتاده بود جلب کند.

پسرک گفت : ”اینجا خیابان خلوتی است و به ندرت کسی از آن عبور می 
کند، هر چه منتظر ایستادم و از رانندگان کمک خواستم، کسی توجه نکرد. برادر بزرگم از روی صندلی چرخدارش به زمین افتاده و من زور کافی برای بلند کردنش ندارم برای اینکه شما را متوقف کنم، ناچار شدم از این پاره آجر استفاده کنم.”

مرد متاثر شد و به فکر فرو رفت.. برادر پسرک را روی صندلی‌اش نشاند، 
سوار ماشینش شد و به راه افتاد..

        در زندگی چنان با سرعت حرکت نکنید که دیگران مجبور شوند برای 
جلب توجه شما، پاره آجر به طرفتان پرتاب کنند!

       خدا در روح ما زمزمه می کند و با قلب ما حرف می زند؛ اما بعضی 
اوقات زمانی که ما وقت نداریم گوش کنیم، او مجبور می شود پاره آجری به سمت ما پرتاب کند.

 

شکیبا

جالبه نه؟.....
روزي مردي داخل چاله اي افتاد و بسيار دردش آمد ...


يک روحاني او را ديد و گفت :حتما گناهي انجام داده اي!
يک دانشمند عمق چاله و رطوبت خاک آن را اندازه گرفت!
يک روزنامه نگار در مورد دردهايش با او مصاحبه کرد!
يک يوگيست به او گفت : اين چاله و همچنين دردت فقط در ذهن تو هستند در واقعيت وجود ندارند!!!
يک پزشک براي او دو قرص آسپرين پايين انداخت!
يک پرستار کنار چاله ايستاد و با او گريه کرد!
يک روانشناس او را تحريک کرد تا دلايلي را که پدر و مادرش او را آماده افتادن به داخل چاله کرده بودند پيدا کند!
يک تقويت کننده فکر او را نصيحت کرد که : خواستن توانستن است!
يک فرد خوشبين به او گفت : ممکن بود يکي از پاهات رو بشکني!!!

سپس فرد بيسوادي گذشت و دست او را گرفت و او را از چاله بيرون آورد...!

آنکه مي تواند، انجام مي دهد و آنکه نمي تواند، انتقاد مي کند.

جرج برناردشاو




آنکه مي تواند، انجام مي دهد و آنکه نمي تواند، انتقاد مي کند.

وَالتِّينِ وَالزَّيْتُونِ

وَالتِّينِ وَالزَّيْتُونِ
خداوند در سوره "تین"(انجیر) به این میوه قسم خورده است و دانشمندان دین‌پژوه می‌گویند، احتمالاً علت آن است که انجیر، یکی از میوه‌های همه چیز تمام است و کلکسیونی از املاح و ویتامین‌ها دارد؛لذا مورد توجه خاص قرآن قرار گرفته است.
اما این سوگند، ویژگی ظریف دیگری هم در بر دارد که موجب مسلمان شدن یک تیم تحقیقاتی ژاپنی شده است. قصه از این‌جا شروع شد که یک گروه پژوهشی ژاپنی، در بین مواد خوراکی به دنبال منبع پروتئین خاصی بودند که به میزان کم، درمغز انسان و حیوانات تولید می‌شود. این پروتئین، کاهش دهنده کلسترول خون ومسئول تقویت قلب و شجاعت انسان است و بازتولیدش بعد از ۶۰ سالگی تعطیل می‌شود.
ژاپنی‌ها فهمیدند این ماده فقط در انجیر و زیتون موجود است و برای تأمین آن، باید انجیر و زیتون را به نسبت یک به هفت مصرف کرد.
بعد از ارائه این نتیجه یکی از قرآن پژوهان مصری نامه‌ای به این تیم تحقیقاتی می‌نویسد و اعلام می‌کند که در کتاب مقدس مسلمانان، خداوند به انجیر و زیتون در کنار هم قسم خورده. نام انجیر فقط یک بار و نام زیتون نیز هفت بار در قرآن آمده است.
 

آواز عاشقانه ی مادر در گلو شکست

آواز عاشقانه ی مادر در گلو شکست
حق با سکوت بود، صدا در گلو شکست

دیگر دلم هوای سرودن نمی کند 
تنها بهانه ی دل ما در گلو شکست 

سربسته ماند بغض گره خورده در دلم
آن گریه های عقده گشا در گلو شکست

ای داد، کس به داغ دل باغ، دل نداد
ای وای، های های عزا در گلو شکست

آن روزها ی خوب که دیدیم، خواب بود
خوابم پرید و خاطره ها در گلو شکست

«بادا» مباد گشت و «مبادا»‌به باد رفت
«آیا» ز یاد رفت و «چرا» در گلو شکست

فرصت گذشت و حرف دلم ناتمام ماند 
نفرین و آفرین و دعا در گلو شکست

تا آمدم که با تو خداحافظی کنم 
بغضم امان نداد و خدا...در گلو شکست

قیصر امین پور

یا من اسمه دواء و ذکره شفاء

یا من اسمه دواء و ذکره شفاء

گرفتگی عروق قلب :

اعمال قبل و بعد از زالو درمانی  و حجامت:

قرص وارفارین و آسپرین , دی پیریدامول , اسویکس , کلوپیدگرل , و قرص های مسکن حداقل از یک روز قبل از زالو درمانی و حجامت باید قطع شود.و 24 ساعت قبل از زالو درمانی مقاربت جنسی نداشته باشید و مصرف غذاهای سرد (لبنیات , تخم مرغ , برنج , مرغ , خیار و کاهو , کیوی , میوه نارس و ترش , ماکارونی , آش جو و آلوچه و ...)قبل از زالو درمانی مجاز نیست (حداقل 8 ساعت) , زن ها در حاملگی یا عادت ماهیانه نباید زالو درمانی و حجامت کنند.( بویژه زیر قوزک داخلی پا), تا 48 ساعت موضع زالو درمانی با آب معمولی تماس نداشته باشد.البته اگر آب را بجوشانید موردی ندارد. پس از زالو درمانی و حجامت تا 24 ساعت مقاربت جنسی نداشته باشید , تا 24 ساعت نمک , تخم مرغ , ماهی و ترشی جات و به طور کل سردی جات مصرف نشود., در صورت کم خونی چند روز قبل از زالو درمانی و حجامت روزی 2 لیوان شربت شیره انگور (یک لیوان آب با 2 قاشق غذاخوری شیره انگور) میل شود.

هر شب قبل از خواب یک لیوان سرکه انگبین (یک لیوان آب خنک + دو قاشق عسل +یک قاشق عرق نعناع +یک قاشق سرکه) میل کنند

هر روز یک لیوان عرق سیالک میل شود و روزی یک قاشق چای خوری پودر سیاه دانه به همراه عسل با صبحانه مصرف شود.

5 تا 10 گرم گیاه استوقدوس یا گل زالزالک را کوبیده در یک لیوان آب جوش ریخته , به مدت نیم ساعت باقی بگذارید تا دم بکشد سپس ان را صاف کرده روزی 2 بار هر بار یک فنجان یک ساعت قبل از غذا میل کنید.

رژیم 15 روزه استاد موسوی

یک روز در میان تا 15 روز صبح ها به جای صبحانه 2 لیوان عرق شاه تره خوب را روی آتش داغ کنید تا به حد جوش برسد بلافاصله روی آن 3 قاشق غذاخوری خاکشیر که از قبل تمیز کرده اید بریزید و کمی با عسل شیرین کرده و به جای صبحانه میل کنید و نیم ساعت به پشت تکیه کرده و استراحت کنید و تا ظهر هیچ چیز نحورید مگر کمپوت خانگی یا چای کمرنگ . روز بعد 3 قاشق غذاخوری ترنجبین را در 5/1 یوان اب جوش حل کنید , صاف کنید و دوباره روی آتش به حد جوش برسانید و بلافاصله روی ان 3 قاشق غذاخوری جاکشیر که از قبل تمیز کرده اید بریزید و به جای صبحانه میل کنید و تاظهر مانند دستور قبل عمل کنید و یک روز در میان به جای ناهار سوپ گشنیز و آلوی بخارا مصرف کنید (سبزی گشنیز , اسفناج یا برگ چغندر , عدس , کمی برنج , ماهیچه گوسفند ,و آلوی بخارا این موارد را با هم روی شعله ملایم طبخ کنید) اگر دیابت هم دارید موقع مصرف آش کمی آبغوره خانگی استفاده کنید.

شب ها به جای شام کته گشنیز میل کنید یا سیراب شیردان گوسفندی و جگر سفید گوسفند که چربی آن را کاملا گرفته باشید طبخ کنید و در ان مقداری سرکه خانگی بریزید و از مصرف مواد زیر بپرهیزید : سوسیس , کالباس , چربی زیاد , سرخ کردنی , تخم مرغ , گوشت گوساله , انواع ساندویچ , ته دیگ , خامه و سرشیر و شیرینیجات قنادی
یک روز در میان که مصرف آش گشنیز و آلو در برنامه وجود ندارد از غذاهای آب پز و لطیف استفاده بکنید

09183662161www.mahallatiha.blogfa.com

قاسم رییس اکبری

انواع چای های سنتی ایرانی(1)

انواع چای های سنتی ایرانی

اکثراً چایهای به شرح ذیل مورد تائید ائمه معصومین علیهم السلام و اساتید بزرگی چون شیخ الرئیس ابن سینا میباشد.

1- چای گل گاو زبان و سنبل طیب : گل گاو زبان ( 4 قاشق مربا خوری ) به اضافه سنبل طیب (1 قاشق مربا خوری)و 1 عدد لیمو عمانی در 2 لیوان آب سرد ومقداری نبات
خواص : گاو زبان (( طبیعت گرم و تر )) – آرام بخش اعصاب –خواب آور –سر درد های عصبی درد های کلیوی –ضد سودا و صفرا.
سنبل طیب (( طبیعت گرم )) –ضد قولنج و اسپاسم –ضد تشنج و صرع –تقویت قوه باء .

دوستان گلم و دشمنان نادان

 

برای بار چندم من فیس بوک اصلا ندارم

منطق( گل یاس محلات)

دو شاگرد پانزده ساله ی دبیرستان نزد معلم خود آمده و پرسیدند :

- استاد اصولا منطق چیست ؟

معلم کمی فکر کرد و جواب داد : گوش کنید ، مثالی می زنم ، دو مرد پیش من می آیند. یکی تمیز ودیگری کثیف من به آن ها پیشنهاد می کنم حمام کنند.شما فکر می کنید ، کدام یک این کار را انجام دهند ؟ هردو شاگرد یک زبان جواب دادند : خوب مسلما کثیفه ! معلم گفت : نه ، تمیزه . چون او به حمام کردن عادت کرده و کثیفه قدر آن را نمی داند.پس چه کسی حمام می کند ؟ حالا پسرها می گویند : تمیزه ! معلم جواب داد : نه ، کثیفه ، چون او به حمام احتیاج دارد.وباز پرسید : خوب ، پس کدامیک از مهمانان من حمام می کنند ؟ یک بار دیگر شاگردها گفتند : کثیفه ! معلم دوباره گفت : اما نه ، البته که هر دو ! تمیزه به حمام عادت دارد و کثیفه به حمام احتیاج دارد. خوب بالاخره کی حمام می گیرد ؟ بچه ها با سر درگمی جواب دادند : هر دو ! معلم بار دیگر توضیح می دهد : نه ، هیچ کدام ! چون کثیفه به حمام عادت ندارد و تمیزه هم نیازی به حمام کردن ندارد!شاگردان با اعتراض گفتند : بله درسته ، ولی ما چطور می توانیم تشخیص دهیم ؟هر بار شما یک چیزی را می گویید و هر دفعه هم درست است معلم در پاسخ گفت : خوب پس متوجه شدید ، این یعنی: منطق ! و از دیدگاه هر کس متفاوت است

توسط:شکیبا رویای عبور -

حسین مظلوم است و مظلومیت او را باور دارم و چرا باور نداشته باشم!؟

وقتی دیش و بشقابهای ماهواره «مداح» همسایه را در روی پشت بام شمردم و شنیدم که پس از دیدن برنامه های «فارسی وان» و «من و تو» و «بی بی سی» رفت تا برای حسین در حسینیه سینه بزند و بخواند، فهمیدم که حسین هنوز خیلی خیلی مظلوم است!
وقتی کاسب بازاری با کلی خرج و هزینه، مداح از کاشان آورده بود تا از مظلومیت حسین با صدای قشنگ برای مردم یزد بخواند، و مجلسش از مجلس روبرو گرم تر شود، فهمیدم که حسین خیلی مظلوم است!
وقتی بانی مراسم عزاداری حسین را دیدم که جلوی درب ورودی مراسم روضه ایستاده و با همه واردین خوش و بش کرده و از مجلس خوب و پر خرجی که برای حسین گرفته می گوید، فهمیدم که حسین بیش از آنکه در خاطرها بگنجد مظلوم است!
وقتی هیئتی که با اسب و شتر و آدم های سبز پوش در میدان آزادی با حرکت خود راه مردم را بند آورده و باعث ترافیک سنگین اتومبیل ها در خیابان شده بود را دیدم، فهمیدم که حسین هنوز مظلوم است!
وقتی بر روی بیلبوردی از بیلبوردهای تبلیغاتی شهر، جایی که تا دیروز تبلیغ سامسونگ و ال جی و مبل و ... می شد ناگهان تبلیغ مراسم عزاداری حسین را دیدم فهمیدم که حسین هنوز مظلوم است!
وقتی بنرهای تبلیغاتی فلان موسسه غیرانتفاعی و طبقاتی را در اطراف میادین شهر دیدم که برای خطیب و مداح وارداتی تبلیغ کرده بود، فهمیدم که حسین هنوز مظلوم است!
حسین مظلوم مظلوم است، چرا که نامش، هنوز برای عده ای نان است و مظلومیتش برای عده ای دکان!
حسین مظلوم است، چرا که هیئت فلان محله به نام حسین از مردم پول نذری می گیرد و آش گندم می پزد و قبل از همه و بدون اعتناء به صف مردم دیگ و سطل در دست منتظر، ظرف های دوست و آشنا و اقوام را که به امانت گذاشتند و اسم ها روی آن نوشته شده را مملو از آش گندم می کند
حسین مظلوم است، چرا که ...
حسین مظلوم است، چرا که... حسین مظلوم است، چرا که من گناهکار حسین را دوست می دارم و از حسین می نویسم
...

شکیبا

اگر روزي تهديدت كردند، بدان در برابرت ناتوانند!
اگر روزي خيانت ديدي، بدان قيمتت بالاست!
اگر روزي تركت كردند، بدان با تو بودن لياقت مي خواهد!

زندگي 2 فصل دارد:
فصل اول: در آرزوي فصل دوم
فصل دوم: در حسرت فصل اول

هر کس که اشتباهي نکرده باشد پس اکتشافي هم نکرده است..

حسین(ع)هنوز مظلوم است  توسط محمود سروش

*** حسین (ع)  هنوز مظلوم است چون وقتی محرم می‌آید ...  نیما پشت ماکسیمایش می‌نویسد     " من سگ کوی حسینم " ولی هیچ وقت از چارلی !   سگ ۱۱ ماهه‌اش دور نمی‌شود !!!

*** حسین (ع) هنوز مظلوم است چون وقتی محرم می‌آید ... حاج ...... مداح معروف شهر بابت ۷ ساعت مداحی حقوق 250 روز یک کارگر را می‌گیرد !!!

*** حسین (ع) هنوز مظلوم است چون وقتی محرم می‌آید ... جبلیان رئیس شرکت لبنیات شیر تو شیر!!! ۳۰ شب شیر صلواتی به خلق خدا می‌دهد و ۳۳۵ روز هم با اضافه کردن آب شیرشان را می‌دوشد !!!

*** حسین (ع) هنوز مظلوم است چون وقتی محرم می‌آید ... به جای آنکه ما بر مصیبت مولا بگرییم ، مولا بر مصیبت ما می‌گرید!!!

*** حسین (ع) هنوز مظلوم است چون وقتی محرم می‌آید ... حاج آقا کلامی ، ۹ شب مردم را به تقوی دعوت می‌کند ولی در شب دهم سر زود پایین آمدن از منبر با هیت امنا دعوا می‌کند !!!

*** حسین (ع) هنوز مظلوم است چون وقتی محرم می‌آید ... هیت امنای مسجد ... علیه السلام !!! درست وقت اذان ظهر عاشورا اطعام عزاداران را شروع می‌کنند و بعد از آن با انرژی و فلوت ! سینه می‌زنند و گریه می‌کنند !!!

*** حسین (ع) هنوز مظلوم است چون وقتی محرم می‌آید ...
کل یوم عاشورا یعنی ... ۱۰ روز و شب ... غم گریه
کل ارض کربلا یعنی ... چند مسجد و چند تکیه !!!

*** حسین (ع) هنوز مظلوم است چون وقتی خورشید عصر عاشورا غروب کرد او هم می‌رود تا سال بعد !!! ... تا یاد بعد !!!

سه پند(گل باس)

شیخ جنید بغدادی احوال بهلول را پرسید. گفتند: او مردی دیوانه است.

گفت: او را طلب کنید که مرا با او کار است. پس تفحص کردند و او را در صحرایی یافتند. شیخ پیش او رفت و سلام کرد.

بهلول جواب سلام او را داد و پرسید: چه کسی هستی؟

عرض کرد: منم شیخ جنید بغدادی.

فرمود: تویی شیخ بغداد که مردم را ارشاد می‌کنی؟

عرض کرد: آری..

بهلول فرمود: طعام چگونه میخوری؟

عرض کرد: اول «بسم‌الله» می‌گویم و از پیش خود می‌خورم و لقمه کوچک برمی‌دارم، به طرف راست دهان می‌گذارم و آهسته می‌جوم و به دیگران نظر نمی‌کنم و در موقع خوردن از یاد حق غافل نمی‌شوم و هر لقمه که می‌خورم «بسم‌الله» می‌گویم و در اول و آخر دست می‌شویم.

بهلول برخاست و دامن بر شیخ فشاند و فرمود: تو می‌خواهی که مرشد خلق باشی؟ در صورتی که هنوز طعام خوردن خود را نمی‌دانی. سپس به راه خود رفت.

مریدان شیخ را گفتند: یا شیخ این مرد دیوانه است.

خندید و گفت: سخن راست از دیوانه باید شنید و از عقب او روان شد تا به او رسید.

بهلول پرسید: چه کسی هستی؟

جواب داد: شیخ بغدادی که طعام خوردن خود را نمی‌داند.

بهلول فرمود: آیا سخن گفتن خود را می‌دانی؟

عرض کرد: آری. سخن به قدر می‌گویم و بی‌حساب نمی‌گویم و به قدر فهم مستمعان می‌گویم و خلق را به خدا و رسول دعوت می‌کنم و چندان سخن نمی‌گویم که مردم از من ملول شوند و دقایق علوم ظاهر و باطن را رعایت می‌کنم. پس هر چه تعلق به آداب کلام داشت بیان کرد.

بهلول گفت: گذشته از طعام خوردن، سخن گفتن را هم نمی‌دانی. سپس برخاست و برفت.

مریدان گفتند: یا شیخ دیدی این مرد دیوانه است؟ تو از دیوانه چه توقع داری؟

جنید گفت: مرا با او کار است، شما نمی‌دانید.

باز به دنبال او رفت تا به او رسید. بهلول گفت از من چه می‌خواهی؟ تو که آداب طعام خوردن و سخن گفتن خود را نمی‌دانی، آیا آداب خوابیدن خود را می‌دانی؟

عرض کرد: آری. چون از نماز عشا فارغ شدم داخل جامه‌ خواب می‌شوم، پس آنچه آداب خوابیدن که از حضرت رسول (علیه‌السلام) رسیده بود بیان کرد.

بهلول گفت: فهمیدم که آداب خوابیدن را هم نمی‌دانی. خواست برخیزد که جنید دامنش را بگرفت و گفت: ای بهلول من هیچ نمی‌دانم، تو قربه‌الی‌الله مرا بیاموز.

بهلول گفت: چون به نادانی خود معترف شدی تو را بیاموزم. بدان که اینها که تو گفتی همه فرع است و اصل در خوردن طعام آن است که لقمه حلال باید و اگر حرام را صد از اینگونه آداب به جا بیاوری فایده ندارد و سبب تاریکی دل شود.

جنید گفت: جزاک الله خیراً!

و ادامه داد: در سخن گفتن باید دل پاک باشد و نیت درست باشد وگرنه هر عبارت که بگویی آن وبال تو باشد. پس سکوت و خاموشی بهتر و نیکوتر باشد.

و در خواب کردن این‌ها که گفتی همه فرع است؛ اصل این است که در وقت خوابیدن در دل تو بغض و کینه و حسد هیچ بشری[دوست، همسر، فرزند، والدین، همکار، ....] نباشد

دردنامه شکیبا

اینجا کوفه است؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

اینجا دارالمومنین است اینجاشهر شهیدان عشق ومردان پاک وبا قداستی ست که اگر جای قدم های معطرشان از این دیار محو شود .برکت و دیانت وعشق و هر آبچه کمی باقی مانده...محو خواهد شد...
نگذارید ... نام کوفه را به خاطر امیال دلمان واین میزهای خاکی و دوروزه دنیا که متاعش به جز دشمنی ونفاق با دیگران و نگرانی مداوم بر لحظه های زود گذر عمر ماست...بر پیشانی خسته شهرمان بنویسند...نگذارید بازماندگاه این غافله از عملکرد نا بخردانه شما آقای مسوول وشهروندی که آب را گل آلوده ه ه می کنید در خفا بگریند...دنیا اگر مزرعه آخزت شما ست ...پس چرا کوله بار عمرتان انقدر سنگین از نفاق و دو رویی و هزار رنگی ست... خدا حق حودش را اگر می بخشد ..ولی برای بحشیدن حق الناس دل خدااااااااااااااااااااا که ..نه عرش حدا هم می لرزد...این روزها فضا قالب زیبایی ندارد...این روزها زخم دلها سر باز کرده..این روزها دروغ و نفاق و دورنگی نان سفره های ماست...این روزها هوای شهرمان بیشتر از همه روزهای هزار زنگ دیروز مسموم است...این روزها آرامش قشنگ دیروزهای شهر ما ن پر از غبار نفس هایی ست که برای دو روز بیشتر مسند نشینی در ا ین شهر ....آرام وقرار در ودیوار شهر را به هم ریخته اند....این روزها خوراک ما شکستن دیوار دل این وآن است.... این روزها چه قدر خدا را در نطر گرفتیم برای اینکه آبروی کسی را ببریم...خدمات شایسنه و صادقانه عده ای را زیر پایمان له کنیم ویا مانع شویم برای رسیدن به آنچه حق آنهاست وما سد راهشان شدیم ....آهای آقای مسوول در این دیار ...که یک روز از در وپیکرش مهربانی ویک رنگی وعشق ودیانت واقعی سر ریز بود...امروز چه؟ چه کردیم با دیار مردان و نیک صفتان این شهر که امروز مردمش فریاد می زنند... اینجا کوفه است ...
....
وا مروز جوانان عزیز شهر من ویلان وسر گردان بین جنگ قدرتند و هزاران درد بر دلهای پاکشان ...امروز تمام در ودیوار دلها پر از زحم است ....اینجا را کوفه نکنید... بگذارید فرزندان ما در فرداهای نچندان دور فریا بزنند ما بچه های شهر دار المو منینیم...
-----------------
درد نوشت:
مطالب خطاب به شخص نیست...
اگر کسی رنجید خطاب به اوست وباز نگری کوله بارش برای آخرت
مرگ نزدیک است....
:درد واژه های من به خاطر همه کسانی ست که سالهاست آماج حرف ها ونقل های نابخرداته بعضی از ما ها هستند.
:الهی ما را به اصل روشن خورشید هدایت کن که بدون تو فردایی نداریم.
:من خدا را دارم واو را در همه احوالاتم ناظر وحاضر می بینم
:پست ومقام و شهرت ما را از خودمان دور خواهد کرد...بیاییم خودمان باشیم
: هر گونه اجحافی را با کمال میل پذیرا هستم ...چون خدا هست همین نزدیکی
شکیبا- رویای عبور-

http://shakib110.blogfa.com/

توسط:شکیبا

آتشفشان باشید
اگر در منطقه ای کوهستانی زندگی کنید کم کم تماشای کوه برای شما عادی خواهد بود. دیگر تصویر نقاشی شده یک کوه شما را به وجد نمی آورد. و موضوع یک نواخت خواهد بود. با خود می گویید کوه کوه است دیگر؛ هیچ فرقی نمی کند کجا باشد اما نکته در همین جاست زیرا یک کوه در میان تمام کوههای مشابه خود عادی است. اما یک آتشفشان چطور؟ آیا یک آتشفشان هم عادی است؟

برای موفق بودن باید مانند آتشفشان باشید. آتشفشان یک کوه آرام و بی حرکت نیست. بلکه می خروشد و فعال است. غرش خود را به گوش همه می رساند. اگر شما نیز یک آتشفشان باشید دیگر به چشم جزئی از یک منظره نگریسته نمی شوید. دیگر جزئی از یک جمعیت نیستید بلکه شخصیتی منحصر به فرد خواهید بود. آتشفشان هم یک کوه است. اما کوهی زنده و فعال، کوهی متفاوت.

ادامه نوشته

نامه 31 نهج البلاغه

و از گنجينه هاي رحمت او چيزهايي را درخواست كن كه جز او كسي نمي تواند عطا كند، مانندِ عمر بيشتر ، تندرستي بدن ، و گشايش در روزي.سپس ، خداوند كليدهاي گنجينه هاي خود را در دست تو قرار داده كه به تو اجازه دعا كردن داد، پس هرگاه اراده كردي مي تواني با دعا ، درهاي نعمت خدا را بگشايي ، تا باران رحمت الهي بر تو ببارد.هرگز از تاخير اجابت نا اميد مباش، زيرا بخشش الهي باندازه نيّت است، گاه، در اجابت دعا تاخير مي شود تا پاداش درخواست كننده بيشتر و جزاي آرزومند كامل تر شود، گاهي درخواست مي كني، امّا پاسخ داده نمي شود، زيرا بهتر از آنچه خواستي به زودي يا در وقت مشخّص ، به تو خواهد بخشيد ،يا به جهت اعطاء بهتر از آنچه خواستي ، دعا به اجابت نمي رسد، زيرا چه بسا ، خواسته هايي داري كه اگر داده شود مايه هلاكت دين تو خواهد بود.پس خواسته هاي تو بگونه اي باشد كه جمال و زيبايي تو را تامين ، و رنج و سختي را از تو دور كند ، پس نه مال دنيا براي تو پايدار ، و نه تو براي مال دنيا باقي خواهي ماند.

امکان سنجی انتخابات در نظام اسلامی (4) 

 

برای بررسی امکان سنجی برگزاری یک «انتخابات واقعی» علاوه بر مبانی فقهی و حقوقی، باید عوامل دیگری نیز که در انتخابات مؤثرند، مورد مطالعه قرار گیرد. زیرا ممکن است مبانی فقهی، پشتوانه کافی برای انتخابات آزاد و واقعی را ارائه کند، ولی «راهکارهای عملیِ» انتخابات، «مسدود» یا «محدود» باشد. اختلال در نظام اجرائی انتخابات، و یا اختلال در سیستم نظارتی بر آن، عدم امکان رقابت احزاب قانونی، و یا امکان دخالت نیروهای نظامی، و یا وجود قوانین و مقرّرات مزاحم و دست و پاگیر، و امثال آن ها، می توانند انتخابات را از معنا و مفهوم واقعی اش تهی کرده و آن را به صورت «یک نمایش» درآورد. اینک در بسیاری از کشورهائی که استبداد و دیکتاتوری حاکمیت دارد، این نمایش در حال اجراست. هم چنین در بسیاری از کشورها، هرچند انتخابات جنبه ی نمایشی و فرمایشی ندارد، ولی چندان هدایت شده و کنترل شده برگزار می شود که نمایندگان مجلس، به دلیل آنکه منتخبان «اقلیت اند»، نمی توان ترکیب آنان را با گرایشاتی که در متن جامعه وجود دارد و از سوی غالب مردم حمایت می شود، منطبق و مطابق دانست. در حقیقت در این کشورها، انتخابات مانند قطاری است که در ریل هایی که از قبل حکومت نصب کرده حرکت می کند و آزادی انتخابات به معنی آزادی برای سوار شدن به این قطار است که در سمت و سوی خاصی، حرکت خواهد کرد، نه آنکه رأی دهندگان به قایق یا بالگردی سوار شوند که تعیین مسیر حرکت بدست خودشان باشد. ادامه درhttp://www.soroosh-mahallati.com/

چهره زشت نفرت (شکیبا)

چهره زشت نفرت

معلم یک مدرسه به بچه های کلاس گفت که میخواهد با آنها بازی کند . او به آنها گفت که فردا هر کدام یک کیسه پلاستیکی بردارند و درون آن به تعداد آدمهایی که از آنها بدشان میآید ، سیب زمینی بریزند و با خود به کودکستان بیاورند.
فردا بچه ها با کیسه های پلاستیکی به مدرسه آمدند.
در کیسه‌ی بعضی ها ۲ بعضی ها ۳ ، و بعضی ها ۵ سیب زمینی بود.
معلم به بچه ها گفت : تا یک هفته هر کجا که می روند کیسه پلاستیکی را با خود ببرند.
روزها به همین ترتیب گذشت و کم کم بچه ها شروع کردند به شکایت از بوی سیب زمینی های گندیده. به علاوه ، آن هایی که سیب زمینی بیشتری داشتند از حمل آن بار سنگین خسته شده بودند.
پس از گذشت یک هفته بازی بالاخره تمام شد و بچه ها راحت شدند.
معلم از بچه ها پرسید : از اینکه یک هفته سیب زمینی ها را با خود حمل می کردید چه احساسی داشتید؟
بچه ها از اینکه مجبور بودند ، سیب زمینی های بد بو و سنگین را همه جا با خود حمل کنند شکایت داشتند.
آنگاه معلم منظور اصلی خود را از این بازی ، این چنین توضیح داد: این درست شبیه وضعیتی است که شما کینه آدم هایی که دوستشان ندارید را در دل خود نگه می دارید و همه جا با خود می برید. بوی بد کینه و نفرت قلب شما را فاسد می‌کند و شما آن را همه جا همراه خود حمل می‌کنید. حالا که شما بوی بد سیب زمینی‌ها را فقط برای یک هفته نتوانستید تحمل کنید پس چطور می خواهید بوی بد نفرت را برای تمام عمر در دل خود تحمل کنید؟

داستان برو به جهنم

در زمان آقا محمد خان قاجار، شخصی از حاکم شهر خود که با صدر اعظم نسبت داشت، نزد صدر اعظم شکایت برد.صدر اعظم دانست حق با شاکی است گفت: اشکالی ندارد، می توانی به اصفهان بروی.
مرد گفت: اصفهان در اختیار پسر برادر شماست.
گفت: پس به شیراز برو.
او گفت: شیراز هم در اختیار خواهر زاده شماست.
گفت: پس به تبریز برو.
گفت: آنجا هم در دست نوه شماست.
صدر اعظم بلند شد و با عصبانیت فریاد زد: چه میدانم برو به جهنم.
مرد با خونسردی گفت: متأسفانه آنجا هم مرحوم پدر شما حضور دارد.

حقارت نفس

حقارت نفس
 
 
هفت جا ، نفس خویش را حقیر دیدم ، نخست : هنگامیکه به پستی تن میداد تا بلندی یابد. دوم : آنگاه که در برابر از پاافتادگان ، میپرید. سوم : آنگاه که میان آسانی و دشوار مختار شد و آسان را برگزید. چهارم : آنکه گناهی مرتکب شد و با یادآوری اینکه دیگران نیز همچون او دست به گناه میزنند ، خود را دلداری داد. پنجم : آنگاه که از ناچاری ، تحمیل شده‌ای را پذیرفت و شکیبایی‌اش را ناشی از توانایی دانست. ششم : آنگاه که زشتی چهره‌ای را نکوهش کرد ، حال آن که یکی از نقاب‌های خودش بود. هفتم : آنگاه که آوای ثنا سرداد و آن را فضیلت پنداشت.
جبران خلیل جبران
 

مناجاتي زيبا از استاد مصطفي ملكيان
 
 
خدايا، انديشه‌ام را در مسيري معنوي و روحاني قرار ده، تا روحم را با تو درآميزم، و لذت ِ بودن ِ با تو را در لحظه لحظه‌ي زندگي‌ام دريابم.
 
خدايا، انديشه‌ام را چنان محكم ‌ساز كه به حقيقت و عقلانيت متعهد باشم، و تنها بر پايه فهم و تشخيص خودم از زندگي، زندگي كنم، تا بتوانم از آنچه جامعه و ديگران از من مي‌خواهند فراتر بروم.
 
خدايا، به من بينشي عطا كن كه هيچ وقت خود را با
ادامه نوشته


غضنفر در يك تست هوش دردانشگاه كه جايزه يك ميليون دلاري براش تعيين شده شركت كرد

سوالات اين مسابقه به شرح زير بود
جنگ 100 ساله چند سال طول كشيد؟ الف- 116 سال   ب- 99 سال  ج- 100 سال   د- 150 سال
غضنفر از اين سوال بدون دادن جواب عبور كرد

 

كلاه پانامايي در كدام كشور ساخته ميشود؟
 الف-برزيل   ب-شيلي    ج-پاناما   د-اكوادور
غضنفراز دانش اموزان دانشگاه براي جواب دادن کمك خواست


مردم روسيه در كدام ماه انقلاب اكتبر را جشن ميگيرند؟
 الف-ژانويه   ب-سپتامبر    ج-اكتبر    د-نوامبر
غضنفر از خدا كمك خواست


کدام يك از اين اسامي اسم كوچك شاه جورج پنجم بود؟
الف-ادر    ب-البرت    ج-جورج    د-مانويل
غضنفر اين سوال رو با پرتاب سكه جواب داد


نام اصلي جزاير قناري واقع در اقيانوس ارام از چه منبعي گرفته شده است؟ الف-قناري   ب-كانگرو   ج-توله سگ   د-موش صحرايي

غضنفر از خير يك ميليون دلار گذشت

 

جواب سؤالات در پايين
.
.
.
.
.
.

اگر شما فكر ميكنيد كه از غضنفر باهوشتر هستيد و به هوش او ميخنديد پس لطفا به جواب صحيح سؤالات در زير توجه كنيد 


 

ادامه نوشته

دعا

یا رب... مرا معبر آرامش کن

تا آنجا که نفرت هست،
عشق جاری سازم

آنجا که خطا هست،
بخشایش بگسترانم

آنجا که جدایی هست،
وصل بیافرینم

آنجا که لغزش و دروغ هست،
حقیقت بیاورم

آنجا که تردید هست،
ایمان بنا کنم

آنجا که ظلمت هست،
نور بتابانم

و آنجا که اندوه هست،
شادی منتشر کنم

هیچ وقت دیر نیست

یک رابطه بهترین حالتش وقتی است که دو طرف در تعادل باشند

شخصیت خودت را برای کسی تشریح نکن

چون کسی که تو را دوست داشته باشد به آن توضیحات نیازی ندارد

و کسی که از تو بدش بیاید، باور نمی کند!

وقتی دائم بگویی گرفتارم، هیچ وقت آزاد نمی شوی

وقتی دائم بگویی وقت ندارم، هیچوقت زمان پیدا نمی کنی

وقتی دائم بگویی فردا انجامش می دهم، آن فردا هیچوقت نمی آید!

وقتی صبح بیدار می شویم دو انتخاب داریم:

برگردیم بخوابیم و رویا ببینیم،

یا بیدار شویم و رویاهایمان را دنبال کنیم.

انتخاب با توست...

ما کسانی که به فکرمان هستند را نگران می کنیم و حتی به گریه می اندازیم

و گریه می کنیم برای کسانی که حتی لحظه ای به فکر ما نیستند!

این یکی از حقایق عجیب زندگی است،

و اگر این را بفهمی،

هیچوقت برای تغییر دیر نیست

مسلمانی

جوانی با چاقو وارد مسجد شد و گفت: بین شما کسی هست که مسلمان باشد ؟
همه با ترس و تعجب به هم نگاه کردند و سکوت در مسجد حکمفرما شد ، بالاخره پیرمردی با ریش سفید از جا برخواست و گفت : آری من مسلمانم..

جوان به پیرمرد نگاهی کرد و گفت با من بیا ، پیرمرد بدنبال جوان براه افتاد و با هم چند قدمی از مسجد دور شدند ، جوان با اشاره به گله گوسفندان به پیرمرد گفت که میخواهد تمام آنها را قربانی کند و بین فقرا پخش کند و به کمک احتیاج دارد، پیرمرد و جوان مشغول قربانی کردن گوسفندان شدند و پس از مدتی پیرمرد خسته شد و به جوان گفت که به مسجد بازگردد و شخص دیگری را برای کمک با خود بیاورد..

جوان با چاقوی خون آلود به مسجد بازگشت و باز پرسید :
آیا مسلمان دیگری در بین شما هست ؟
افراد حاضر در مسجد که گمان کردند جوان پیرمرد را بقتل رسانده نگاهشان را به پیش نماز مسجد دوختند ، پیش نماز رو به جمعیت کرد و گفت :

چرا نگاه میکنید ، به عیسی مسیح قسم که با چند رکعت نماز خواندن کسی مسلمان نمیشود...!

.سوپرمدل امریکایی مسلمان شد! + عکس قبل و بعد از مسلمان شدن

براساس ارزیابی ارزش خودم بر مبنای میزان جلب توجه دیگران من به ظاهر و جذابیت و گیرائی خودم توجه داشتم. من مرتبا ورزش می کردم و یک مربی شخصی شدم. یک خانه شیک لب دریا خریدم و توانستم یک...
 
اخیرا سارا بوکر، هنر پیشه، مدل و مانکن تازه مسلمان آمریکایی، توضیحاتی را درباره خود ارائه داده است.
 
 
سوپرمدل امریکایی مسلمان شد !

ادامه نوشته

مکان سنجی انتخابات در نظام اسلامی (3)

مکان سنجی انتخابات در نظام اسلامی (3)
 

 شیخ محمد سروش

بررسی «امکان سنجی انتخابات در نظام اسلامی» اگر بر مبنای آراء و نظریات معتبر در جمهوری اسلامی انجام شود، نمی توان دیدگاههای آیت الله مصباح یزدی را نادیده گرفت. تبیین دقیق موضوعات، ارائه مستندات عقلی و نقلی، انسجام در آراء و صراحت و شفافیت در دیدگاه، از ویژگی های مباحث ایشان است. از نظر استاد مصباح، مجلس شورا به شکلی که امروز در جمهوری اسلامی وجود دارد و در قانون اساسی پیش بینی شده، بر اساس «الگوی غربی» است و به کار بردن تعبیر «متأسفانه» درباره ی این مجلس از سوی ایشان، نشان می دهد که چنین نهادی، با فرهنگ اسلامی انطباق نداشته و یک «نهاد نامطلوب» است که اگر وقتی شرایط برای تأسیس نظامی کاملاً اسلامی، فراهم می شود، این نهاد تغییر خواهد کرد: ادامه مطلب درhttp://www.soroosh-mahallati.com/

راز بی اخلاقی  مسلمانان

راز بی اخلاقی  مسلمانان
 
 "
خواجه نصیر الدیندانشمند یگانه ی روزگار در بغداد مرا درسی آموخت که همه ی درس بزرگان در همه ی زندگانیم برابر آن حقیر می نماید و آن این است :
 
 
در بغداد هرروز بسیار خبرها می رسید از دزدی , قتل و تجاوز به زنان در بلاد مسلمانان که همه از جانب مسلمانان بود . روزی خواجه نصیر الدین مرا گفت می دانی از بهر چیست که جماعت مسلمان از هرجماعت دیگر بیشتر گناه می کنند با آنکه دین خود را بسیار اخلاقی و بزرگمنش می دانند ؟
 
 
من بدو گفتم : بزرگوارا همانا من شاگرد توام و بسیار شادمان خواهم شد اگر ندانسته ای را بدانم .

 
خواجه نصیر الدین فرمود:

 
در اخلاق مسلمانی هر گاه به تو فرمانی می دهند , آن فرمان " اما " و " اگردارد .
 
 
در اسلام تو را می گویند
 
دروغ نگو ..... اما گفتن دروغ به دشمنان اسلام را باکی نیست .
 
 
غیبت مکن ... اما غیبت کردن یک انسان بدکار را باکی نیست.
 
 
قتل مکن ... اما قتل نامسلمان را باکی نیست .
 
 
تجاوز مکن ... اما تجاوز به نامسلمان را باکی نیست .
 
 
و این " اماها " مسلمانان را گمراه کرده و هر مسلمانی به گمان خود دیگری را نابکار و نامسلمان می داند و اجازه هر پستی را به خود می دهد و خدا را نیز ازخود راضی و شادمان می بیند ..
 
 
و راز نابخردی مسلمانان در همین است ....
 
 
از اسرار اللطیفه و الکسیله
 
 

قران از دیده شریعتی

قرآن کتابی است که نام بیش از 70 سوره اش از مسائل انسانی گرفته شده است بیش از 30سوره اش از پدیده های مادی و تنها 2 سوره اش از عبادات! آن هم حج نماز کتابی است که شماره آیات جهادش با آیات عبادتش قابل قیاس نیست...این کتاب از آن روزی که به حیله دشمن و به جهل دوست لایش را بستند، لایه اش مصرف پیدا کرد و وقتی متنش متروک شد، جلدش رواج یافت و از آن هنگام که این کتاب را ( که خواندنی نام دارد ) دیگر نخواندند و برای تقدیس و تبرک و اسباب کشی بکار رفت، از وقتی که  درمان دردهای فکری و روحی و اجتماعی را از او نخواستند وسیله شفای امراض جسمی چون درد کمر و باد شانه و ... شد و چون در بیداری رهایش کردند، بالای سر در خواب گذاشتند وبالاخره، اینکه می بینی؛ اکنون در خدمت اموات قرارش داده اند و نثار روح ارواح گذشتگانش و ندایش از  قبرستان های ما به گوش می رسد 
"دکتر علی شریعتی"

زن نظافت جی

من دانشجوى سال دوم بودم. یک روز سر جلسه امتحان وقتى چشمم به سوال آخر افتاد، خنده‌ام گرفت. فکر کردم استاد حتماً قصد شوخى کردن داشته است. سوال این بود: «نام کوچک زنى که محوطه دانشکده را نظافت می‌کند چیست؟»
من آن زن نظافتچى را بارها دیده بودم. زنى بلند قد، با موهاى جو گندمى و حدوداً شصت ساله بود... امّا نام کوچکش را از کجا باید می‌دانستم؟
من برگه امتحانى را تحویل دادم و سوال آخر را بی‌جواب گذاشتم. درست قبل از آن که از کلاس خارج شوم دانشجویى از استاد سوال کرد آیا سوال آخر هم در بارم‌بندى نمرات محسوب می‌شود؟
استاد گفت: حتماً و ادامه داد: شما در حرفه خود با آدم‌هاى بسیارى ملاقات خواهید کرد. همه آن‌ها مهم هستند و شایسته توجه و ملاحظه شما می‌باشند، حتى اگر تنها کارى که می‌کنید لبخند زدن و سلام کردن به آن‌ها باشد.
من این درس را هیچگاه فراموش نکرده‌ام